قصه ما

دلم می‌خواست چهره‌ای برایت تصویر کنم و در چشمانت، خیره بمانم و بنویسم از دیروز و امروز و فردایت. بیا و حالا که نمی‌شود تو را در یک قاب محدود کرد، دستانم را بگیر و با خودت به سفر ببر. سفری به ماجرای پر فراز و نشیب ما» شدنت!

ادامه مطلب

قصه ما

داستان من و آونگ

خودت ,سفر ,ببر ,بگیر ,دستانم ,محدود ,با خودت ,و با ,خودت به ,به سفر ,سفر ببر

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آموزش قالی بافی و روش بافت گره ترکی پارسی بازار مطالب اینترنتی bargrizanc khelghatkhoda دانلود فایل های کمیاب معرفی نرم افزار گرافیکی دیار دریا دانلود سرا دزیره